لوبیا منبع مهم پروتئین در کشورهای در حال توسعه است. از آنجایی که جمعیت در دهههای اخیر رژیمهای غذایی به سبک غربی بیشتری را اتخاذ کردهاند، مصرف لوبیا خشک کاهش یافته است.
به عنوان مثال، بین دهه 1960 و 1990، مصرف لوبیا قرمز محلی خشک 40 درصد در هند و 24 درصد در مکزیک کاهش یافت (3).
لوبیا خشک شده توسط آمریکایی های شمالی (4) و شمال اروپا (5) بسیار کم استفاده می شود. در هر روز معین، کمتر از 8 درصد از آمریکاییها طبق دادههای NHANES 1999-2002 مصرف لوبیا را گزارش کردند (4).
متأسفانه، با وجود اذعان به مزایای تغذیه ای آنها، دولت ایالات متحده نسبتاً کمی برای تشویق مصرف لوبیا عروس سفید انجام می دهد.
در واقع، کمیته مشورتی دستورالعمل های غذایی (DGAC) 4 توصیه های مصرف لوبیا و نخود را از 3 فنجان در هفته در سال 2005 به 1.5 فنجان در هفته در سال 2010 کاهش داد (6).
(DGAC لوبیا و نخود را شامل لوبیا بلبلی، لوبیا چیتی، لوبیا سیاه، نخود، لوبیا لیما، لوبیا چشم بلبلی ایرانی ، نخود سیاه چشم، نخود خرد شده و عدس می داند.)
در ایالات متحده، تنوع قابل توجهی در مصرف لوبیا در میان گروههای قومی وجود دارد که بیشترین مصرف در میان اسپانیاییها دیده میشود، که 25 درصد از آنها روزانه لوبیا مصرف میکنند (4).
یافتههای حاصل از بررسی مداوم مصرف غذا توسط افراد در سالهای 1994-1996 نشان داد که 14 درصد از آمریکاییها حداقل یک غذای حاوی لوبیا خشک را در طول یک دوره دو روزه مصرف میکنند (8).
جای تعجب نیست که مصرف لوبیا چیتی شاهسوند خشک در بین گیاهخواران بیشتر از غیر گیاهخواران است.
اگرچه اطلاعات محدودی در دسترس است.
- منابع:
- تبلیغات: